من بشری را به آن جمال ندیدم
من ملکی را به آن خصال ندیدم
اُشهِد بالله، به دلپذیری قدش
در همه باغی شدم نهال ندیدم
عارض و ابروی او چه بود خدایا
من که قمر را به سر هلال ندیدم
خون دل کشتهای نبود به عالم
کز تو به هر گوشه پایمال ندیدم
قُل قُل مینای می به صرفه گرفتم
فایدهای چون ز قیل و قال ندیدم
دل ز خراباتیان ملول نگشتم
هم ز مناجاتیان ملال ندیدم
هرچه شدم ماه بیمحاق نجستم
هرچه شدم شمس بیزوال ندیدم
گاه به ماضی روم گهی به مضارع
چون که نشانی ز سّرحال ندیدم
در دو جهان گلبنا به حق محمد(ص)
خوبتری از علی و آل ندیدم
چندی پیش این یادداشت در کازرون نما منتشر شد ........>>>>>>>>
سایت نرگس نیوز به صورت رسمی خبر تعطیلی فعالیت خود را اعلام کرد. پیش از این نیز سایتهای خبری ـ تحلیلی کازرون نیوز و بیشاپور فعالیت خود را متوقف کرده بودند.
خبر تعطیلی یا توقف فعالیت هر یک این سایتها میبایست برای تمام علاقهمندان رشد و پیشرفت شهرستان اتفاقی ناگوار تلقی شود. ومطلب زیر!!!!!!
......... ما معتقدیم تمام تفکرات موجود در شهرستان میبایست از امکان ابراز نظرات خود برخوردار بوده و در سایهی این تضارب آرا شاهد رشد روزافزون کازرون باشیم. !!!!!
حال جالب است بدانیم که همین سایت کازرون نما وبلاگ چنارشاهیجان را بخاطر مطالب طنزی که نسبت به سخنان نماینده محترم ارائه داده است از لیست وبلاگهای بروز شده خود حذف نموده ... !!!!باید این نکته را عرض نمایم که اگر مطلبی ارائه داده میشود قصد توهین نبوده وفقط با زبان طنزجهت یادآوری ارائه داده ایم .شاید این سایت عزیز به خاطر نزدیکی انتخابات نخواهد وبلاگ ما در لیست شان باشد که مجازند ودستشان هم درد نکنه ...شایدم چنارشیجون دیگه جز کازرون نیست!!!آخه آقای دهقان گفته که زمینه شهرستان شدنش هست!!!!
مسئول هیئت ووشو شهرستان کازرون گفت: ووشوکاران قائمیه(چنارشاهیجان) در مسابقات قهرمانی ووشو سبک نانچوان استان فارس درخشیدند.
به گزارش کازرون نما، محمدحسین پهلوانیان در جمع خبرنگاران اظهار داشت: مسابقات ووشو سبک نانچوان در شیراز برگزار شد که تیم ووشو شهر قائمیه با شرکت در این مسابقات درخشید و مقامهای بسیار خوبی را کسب کرد.
وی افزود: در این مسابقات محمد جعفری، محمد جواد مهرابی، احسان قره قانی، عادل محمدی، عماد محمدی و داود اژدری از تیم قائمیه موفق به کسب مقامهای نخست وزن خود شدند.
مسئول هیئت ووشو کازرون با بیان اینکه در این مسابقات فرشید محمدی نیز موفق به کسب مقام دوم شد، اضافه کرد: پوریا کاویانی، ساسان بهرهای و حسین سوسنی از تیم ووشو قائمیه مقام سوم وزنهای خود را کسب کردند.
انتهای پیام/
قابل توجه همشهریان چنارشاهیجانی:
برای تردد در مسافرتهای شهری و بین شهری از خودروهای عمومی استفاده کنید
جانشین فرمانده انتظامی فارس به شهروندان توصیه کرد برای تردد در مسافرتهای شهری و بین شهری از خودروهای عمومی استفاده کنند . به گزارش پایگاه خبری پلیس ، سردار "سجادیان" در خصوص محاسن استفاده شهروندان از ناوگان حمل و نقل عمومی مسافربری گفت : استفــاده از وسایـط نقلیـه عمـومی اطمینـان بخش تر است و به شهروندان عزیز توصیه می شود در ترددهای شهری و بین شهری از وسایـط نقلیـه عمـومی استفاده نمایند. وی ادامه داد : برای رفت و آمد به مناطـق حاشیه ای شهر بخصوص شب ها ، شهروندان بهتر است از خودرو مسافربر شخصی استفاده ننمایند . جانشین فرمانده انتظامی فارس به کسانی که به هردلیل مجبور می شوند در ترددهای خود از خـودرو مسافربرشخصی استفاده کنند توصیه کرد : از قرار دادن زیورآلات و اشیــا قیمتی خود در معرض دید راننده و سرنشینان خودداری و در صــورت قراردادن وسایل خود در صندوق عقب ، هنگام پیاده شدن اندکی صبر کرده و بعد از پیاده شدن راننده پیاده شوند . سردار "سجادیان" اضافه کرد : از دیگر مزایای استفاده از خودروهای عمومی مسافرکش مجاز آرامش خاطر و امنیت اخلاقی خانواده ها ، جلوگیری از تهدیدات اجتماعی و اخلاقی ، استفاده از بیمه های مسافری و بررسی صلاحیت راننده این خودروها از سوی اداره نظارت بر اماکن عمومی می باشد . وی در خصوص مخاطرات خودروهای مسافرکش غیرمجاز نیز گفت : ایجاد بستر مناسب برای هرگونه تخلف و جرم ، نا آشنا بودن راننده برای خانواده ها و عدم بهره مندی از بیمه سرنشین از مخاطرات استفاده از خودروهای مسافرکش غیرمجاز است . جانشین فرمانده انتظامی فارس در خاتمه از شهروندان درخواست کرد: در صورت مواجه شدن با شرایط خطر و یا احساس ناامنی و مشاهده موارد مشکوک مراتب را سریعا" با تلفن 110 به پلیس اطلاع دهند . انتهای خبر // پایگاه خبری پلیس ایران //News.police.ir
خبرهای متعددی درباره زورگیری وسرقت در چنارشاهیجان چند هفته ایست که مردم این خطه از کشور عزیزمان را نگران ساخته و لزوم بررسی این موضوع توسط نیروهای خدوم پلیس آگاهی شهرستان را واجب نموده است .افرادی با سوءاستفاده از عدم وجود تاکسی های درون شهری در ساعت پایانی شب با وسوار کردن مردم به عنوان مسافرکش شخصی وانتقال آنها به بیابانهای اطراف اقدام به تهدید وزورگیری وسرقت پول ولوازم شخصی وسپس رها کردن ایشان در بیابانهای اطراف مینمایند که در چند روز اخیر خبرهای در این خصوص بوسیله عموم به گوش میرسد از تاکسیرانی محترم خواهشمندیم باشیفتی کردن وارائه خدمات بیشتر از وقوع این حوادث پیشگیری نمایند.بدلیل اینکه از ساعت 8شب به بعد واقعا تاکسی مشاهده نمیشود مشکلاتی برای عبور ومرور افراد بوجود امده است .از مسافرین محترمی که در این ساعات در شهر تردد منمایندبه خصوص بانوان که به هردلیلی به شب میخورند تقاضا داریم که از سوار شدن به خودروهای ناشناس ومشکوک خوداری نموده وزمینه چنین مواردی را بوجود نیاورند.واز پلیس محترم وزحمتکش وهمچنین نیروی انتظامی چنارشاهیجان هم تقاضامندیم تلاش بیشتر ی را در سال همت مضاعف برای ایجاد امنیت ودستگیری افراد اراذل واوباش وسارقین در سرلوحه کار خود قرار دهند. هدف ما فقط آگاه کردن همشهریان عزیز با اطلاع رسانی درست میباشد
منع خبر:مردم چنارشاهیجان
دیریست که بدین اندیشه ام که چه میشد این کمربندی چنارشاهیجان درست میشد ...آخه خدارا خوش میاد که مردم نصف شب با صدای ترمز ماشین سنگین هاج وواج از خواب بپرن که وای چی شده؟!واقعا چه اهدافی میتونه پشت این بی توجهی مسولان باشد.ازجمله نیازهای بشر امروز در این شلوغی وگرفتاری سرسام آور آسایش وآرامش وامنیت میباشد ...از دیگر جنبه های این کمبود در چنارشاهیجان جنبه اجتماعی وفرهنگی این مسئله است وبروز مشکلات امنیتی واخلاقی را شامل شده است عدم وجود کمربندی و عدم وجود مکان مناسب در خارج از شهر برای پارک وسائط نقلیه سنگین از دلایل ورود کامیون ها به داخل شهر میباشد.جای دارد با تدابیر صحیح هرچه سریعتربا احداث کمر بندی چنارشاهیجان ورود کامیونها وتریلرها را به داخل شهر ممنوع کنند تا آسایش وآامش پس از سالها به مردم این منطقه برگردد ...مردمی که کم عزیز خودرا به خاطر همین مسئله از دست ندادند..والبته با دوطرفه کردن خیابان اصلی شهر این موارد هم کاهش یافته است.آیا واقعا کسی بدین مسئله مهم اندیشیده...آیا شایعه منع ساخت کمربندی توسط مغازه داران فلکه قائمیه است....آیا عدم عبور ماشین سنگین به اقتصاد انها صدمه میزند.....آیا ساخت کمربندی در حاشیه شهر به امنیت چنارشاهیجان کمک نمیکند؟
ادامه مطلب ...تابستان سال 1358 محمدرضا شجریان در استودیو ربنا را بدون تکرار در ضبط خواند تا مشقی برای هنرمندان شود. اما این اثر بدون اجازه استاد آواز ایران به پخش رسید. اثری که در 32 سال اخیر به راحتی جای خود در دل های مردم پیدا کرد و امروز به عنوان اثری ماندگار شناخته می شود.
*32 سال از ساخت ربنا می گذرد، بعد از گذشت این مدت، هنوز این آواز شنیدنی و خاطره برانگیز است، ایده اول ساخت این کار چگونه شکل گرفت؟
سال 58 تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصا در بخش موسیقی در حال شکل گیری بود. در آن سالها مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی در رادیو را تعطیل کنند و تولید شده های بیرون را بخرند. جلساتی با مدیران رادیو گذاشتیم و در این جلسات خیلی تلاش کردیم مدیران را راضی کنیم که نیروهای خوب را نگه دارند و عده دیگر را بازنشسته کنند. در این جریانها بود که رئیس وقت رادیو آقای وجیهاللهی که فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود از من موکدا و مرتبا می خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران برای پخش آثار جدید قبل از افطار طرحی انجام بدهم. آنها نمیخواستند آثار دوره قبلی را پخش کنند. به ایشان گفتم سالهاست من از آن فضا دور شدم و راه من با موسیقی و ارکستر تعریف شده است و این کار الان من نیست. اما ایشان گفت که فقط شما میتوانید و ما تنها شما را داریم و از من خواست برای دم افطار، مناجاتها و اذان کاری انجام بدهم. من خودم را از وزارت کشاورزی آن دوران به رادیو منتقل کرده بودم و کارمند رادیو محسوب میشدم. پذیرفتم اینکار را انجام بدهم. کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم. تابستان سال 58 بود که آموزش این عده را شروع و پس از مدتی هم ضبط این آثار را آغاز کردم. قرار شد برای دم افطار هم برنامه ضبط کنیم و از من خواستند که برای برنامه های دم افطار هم فکری بکنم. برنامههای دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم. با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم.
*کار دشواری را پذیرفتید، چرا که تغییر ذائقه مخاطب بسیار دشوار است.
باید بدانیم عادت را از مردم نمیتوان گرفت. مردم به ربنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی عادت کرده بودند. نمی شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد. پس باید براساس آن حال و هوا حرکت می کردم، اما در عین حال میخواستم اثر ویژگی های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را نیز به مردم بقبولانیم و کار جدید را جایگزین کرد. ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره آل عمران و بقره پیدا کردم و یک مطالعه ذهنی کردم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی کار جدیدی باشد. به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد. مجددا به مسئولان گفتم که سالهاست مخاطب من را به عنوان خواننده آواز میشناسد، اگر بخواهم ربنا بخوانم، اذان بگویم ممکن است مخاطب من را نپذیرد و این کار زیبا نیست. چون مردم فکر می کنند حالا که جمهوری اسلامی سرکار آمده، شجریان که تا دیروز آواز می خواند، امروز دعا میخواند و اذان میگوید و ممکن است نپذیرند و از سوی دیگر افراد دیگری که به صدای من عادت کردند هم ممکن است بپرسند که چرا شجریان آواز را رها کرده است و دعا میخواند. برای من این کار بسیار سخت بود. به همین دلیل به آنها گفتم که من به شما کمک می کنم و به دیگران آموزش می دهم تا آنها بتوانند ربنا و دعا بخوانند اما خودم این کار را نمی کنم. قبول کردند. رفتم استودیو و «ربنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبط شده را به 4 نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند. آقای قاسم رفعتی «مثنوی افشاری» را زیبا خواندند. اما با اینکه روانشاد صالحی قرآن خوان حرفهای بودند و صدای خوبی هم داشتند، هرچه تلاش کردند نتوانستند آن طوری که مد نظر من بود، ربنا را بخوانند. بالاخره با کمک و راهنماییهای من بعد از 20 روز تمرین برای ضبط آماده شدیم و به استودیو رفتیم. در استودیو هم سه نفری که بنا بود ربنا را بخوانند بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از ربنا را می خواندم، این بخش را تکرار می کردند تا توانستیم این ربنا را ضبط کنیم. شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم . از 4 بعد از ظهر تا 3 صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود. کارها را 2 روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم. اما از همان موقع و حتی قبلتر آن فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بودند، اصرار میکردند که با صدای خودم پخش شود. و من هم مصرانه میگفتم که صدای من نباید اینگونه پخش بشود، هیچ اجازه ای به آنها برای پخش ندادم. از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیهی الهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمیآیم. اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده ام از رادیو پخش شد.
*یعنی بدون اجازه شما؟
بله. زنگ زدم به آقای وجیهی الهی. دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می خندند. گفت که این تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستانها دادم و همه اینکار را پخش کردند. اعتراض کردم اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی دهیم و اینکار را باید همه مردم بشوند. آن موقع به هیچ کس هم گفته نشد که این اثر را چه کسی خوانده است. به آنها گفتم که هیچ حق ندارید که بگوئید این اثر را من خوانده ام. آن زمان مردم فکر می کردند که این اثر را یکی از قاریان حرفه ای خوانده و من طوری این اثر را خوانده بود که صدای من مشخص نبود. اما هربار که این اثرها پخش می شد من عصبی می شدم، چرا که من این کارها را برای پخش نخوانده بودم و به عنوان درس و آموزش ضبط کرده بودم تا بقیه تمرین کنند. بعد از این هم دیگر رادیو تلویزیون نرفتم و بعدها کلاس های آموزشی ام را در رادیو و تلویزیون تعطیل کردم و تا سال 61 که هیج جا ظاهر نمی شدم، فقط در خانه بودم و به پرورش گل و گیاه می پرداختم.
*به خاطر دلزدگی از پخش این کارها بود که خانه نشین شدید؟
خیر، فضای موسیقی آن دوران، فضایی نبود که ما به آن دل خوش کنیم. ارتباطم را با کانون چاووش هم قطع کرده بودم چرا که در آنجا بعضی ها دیدگاه های سیاسی شان را اعمال می کردند که مورد تائید من نبود. پس از سالها اولین کنسرتمان «آستان جانان» را با پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر در سفارت ایتالیا برگزار کردیم که اولین کار من بعد از انقلاب بود.
*و در این مدت ربنا هم همچنان پخش می شد؟
بله همچنان ربنا با صدای من پخش می شد.
*کی اعلام کردید که خواننده این اثر شما هستید؟
زمانی که دیدم مردم این کار را خیلی دوست دارند و هی می پرسند که این اثر را چه کسی خوانده است. وقتی به اطرافیان و به شکل خصوصی می گفتم که این اثر را من خوانده ام و بدون اجازه من پخش شده، همه تعجب می کردند که چطور من این کار را خوانده ام. اما زمانی که دیدم مردم متوجه می شوند که من اینکار را به این دلیل نخواندم که با شرایط روز خودم را هماهنگ کنم، اعلام کردم که این اثر را من خوانده ام.
*بازتاب ها چطور بود؟
مردم هرگز از من ایراد نگرفتند که چرا این اثر را خواندی، همه میگفتند که چه کار زیبا و دلنشینی است. یکی از دوستان تعریف می کرد که یکی از قاری های بزرگ مصر به اسم غَلوَش در ایران بوده که ربنا را می شنوند. از این کار یک کپی می خواهد تا ببیند می تواند این را بخواند یا نه؟ بعد از دوسال دوستم او را مجددا می بیند و این قاری به او می گوید «کار من نیست.» چرا که خواندن اوجی که در خواندن ربنا هست کار هر خواننده ای نیست.
*در آلبوم «به یاد پدر» ربنا هم هست، آیا این اثر را باز خوانی کردید یا همان ربنا اولیه را حفظ کردید؟
نه همان ربنا را گذاشتم. من هرگز این اثر را بازخوانی نمی کنم. چرا که مردم با آن کار ارتباط گرفته اند و نت به نت زمان بندی آن را می شناسند.
*لحن ربنا را چگونه انتخاب کردید؟
لحنی که من برای این اثر انتخاب کردم چیزی بین قرائت قرآن و آواز خواندن است. چون کلمات عربی خوانده می شود باید موسیقی متناسب خودش انتخاب بشود، با اینکه من این لحن را به خوبی بلدم اما نمی خواستم که صرفا لحن ربنا قرائت قرآن باشد. من این لحن را به خوبی بلدم ومی خواستم که ربنا ایرانی پسند باشد. به عنوان مثال اذان موذن زاده اردبیلی بیات ترک است و به همین دلیل مردم این اذان را دوست دارند. من هم مرکب خوانی و سه گاه را برای ربنا انتخاب کردم که هم در قرائت قرآن از آن استفاده می کنیم هم در آواز. تا هم کسی که به عربی و قرآن آشنا است لذت ببرد و هم کسی که از آواز ایرانی شناخت دارد.
*سالها ربنا پخش می شد بدون اینکه نامی از شما برده شود و طبیعتا در این مدت با شنیدن ربنا احساس کردهاید که می شد این قسمت را بهتر خواند، می خواهم بدانم که چه زمانی دلتان با پخش این اثر صاف شد؟
5 یا 6 سال که از پخش ربنا گذشت، به این حس رسیدم که ای کاش آن زمان ضبط بعضی از قسمت ها را تکرار می کردم تا کیفیت کار بهتر می شود. به این فکر رسیدم حالا که مردم با ربنا ارتباط برقرار کرده اند، مجدد ربنا را ضبط کنم و اشکالات ریز آن را برطرف کنم. اما فکر کردم که در این 5 سال مردم به این ربنا عادت کرده اند و نت به نت آن را حفظ هستند. اگر بخواهم آن را مجدد بخوانم، هرچند بهتر و پختهتر خواهم خواند، اما مردم آن ربنا را پذیرفته و دوستش دارند و من هر کاری بکنم نمی توانم ربنای جدید را جایگزین ربنای قدیم بکنم. بنابراین فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم، و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم، من که از اول دوست نداشتم صدای من اینطوری پخش بشود. اما زمانی که دیدم مردم با آن ارتباط گرفته اند و حال و هوایی با ربنا دارند فکر کردم، بهتر است ربنا به همان شکل اول خود باقی بماند. اما سوال من اینست که کسانی که در رادیو و تلویزیون تصمیم گیرنده هستند و اغلب هم تصمیمات بسیار ناآگاهانه و ناشیانه میگیرند چرا به این نکته توجه ندارند که نمیتوانند عادت مردم را از آنها بگیرند. من به احترام سیلقه مردم به خودم اجازه ندادم که بیایم ربنای بهتری بعد از 6 سال بخوانم اما این افراد چطور می توانند ربنای دیگری به جای آن بگذارند. بهتر است آنها کار دیگری تولید کنند تا بتوانند جایگزین ربنای فعلی بشود. می دانم که در رادیو و تلویزیون بسیار هزینه کردند تا ربنای شجریان را کس دیگری بخواند. اما باید بگویم که ربنایی که من خواندم و مردم آن را قبول کرده اند به این راحتی جایگزین نمی شود، مگر یک نفر دیگر بیاید چیزی دیگری بخواند.
*عادت مردم را به این سرعت نمی توان تغییر داد، خصوصا اینکه نزدیک به 30 سال است که ربنای شما با ماه رمضان عجین شده است.مردم 30 سال است با این ربنا پای سفره افطار می نشیندند و با آن خاطره دارند. من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم. سال 74 در نامه ای به آقای لاریجانی، رئیس وقت تلویزیون نوشتم که تنها موردی که اجازه می دهم صدای من از تلویزیون پخش شود، ربنا است که من آن را به مردم هدیه داده ام. من از این ربنا نه بهره ای می برم و نه شهرتم را زیادتر می کند، من کارم را 32 سال پیش انجام داده ام و آن را به مردم هدیه داده ام. حالا برای ثواب یا وجدانم باشد این ربنا مال مردم است و من هم اجازه ندارم این را از مردم دریغ کنم. به همین دلیل رادیو و تلویزیون هم نمی تواند ربنا را از مردم دریغ کنند یا ربنای دیگری را جایگزین آن کند.
* قبل از انقلاب، مرحوم ذبیحی ربنا و دعای مناجات قبل از افطار را خوانده بود و طبیعتا هم مردم به آن صدا عادت کرده بودند، اما امروز مخاطبان ربنای مرحوم ذبیحی نیز به ربنای شما عادت کرده اند. چه کردید که بتوانید این روند را تغییر بدهید.
هنرمند باید کارش را خوب بلد باشد. من از کودکی خواندن قرآن را آموخته بودم و با آن زندگی کرده بودم و تمام وجودم خوانندگی در آن زمینه بود. از 18 سالگی به بعد که از خانه پدر بیرون آمدم، راه موسیقی پیش گرفتم در حالیکه پیش از آن خواندن قرآن مثل زبان مادریام بود. از سوی دیگر کارهای مرحوم ذبیحی را شنیده بودم و کارهای قاریهای بزرگ عرب را شنیده و تمرین کرده بودم و این کار را خوب بلد بودم. در کار ما همه چیز در تکنیک خلاصه نمیشود. اگر کارتان را خوب بلد باشید و از روی صداقت کار کنید روی مردم تاثیر خیلی خوبی خواهد گذاشت. احتمالا این موارد روی مردم تاثیر گذاشته است و باعث شده که ربنا جاودانه بشود. زمانی که ربنا را خواندم برایم حالت مناجات داشت.
*یعنی ارتباط درونی برایتان شکل گرفته بود؟
ارتباطی از ته دل بود. مثل فردی که دم افطار با خدای خودش نجوایی دارد. زمانی که آدم می خواهد با خدای خودش حرف بزند با خلوص کامل حرف می زند. زمانی که این حال و هوا درست در درون انسان باشد، حتی اگر صحبت هم بکند، قطعا تاثیر خودش را می گذارد. سوای آن من تکنیکهایی بلد بودم و تجربیاتی داشتم که قطعا در کار تاثیر می گذاشت. صرف نظر از ربنا، من در دیگر برنامه های موسیقی نیز مردم و هوش آنها را باور دارم و میدانم که مردم هوشمند هستند. زمانی که به این موارد اعتقاد دارید دیگر نمیشود به مردم دروغ گفت و به همین دلیل مردم شما را باور میکنند. من کار سیاسی نمیکنم اما به عنوان هنرمندی که در جامعه زندگی میکند حق دارم که شرایطی را که در جامعه پیش میآید قضاوت کنم. قاضی که نباید قوم و خویش یکی از طرفین باشد؛ قاضی در هر صورت قضاوتش را میکند. من به عنوان یک داور درباره اینکه مردم چه می خواستند و چگونه جواب شنیدند اظهار نظر کردم. حالا اگر مسئولان عصبانی هستند، باشند. حقیقت را که نمیشود کتمان کرد. وقتی راه درست را میرویم تحت هیچ شرایطی نمی توانیم آن راه را عوض کینم. این اعتمادی که مردم به من و صدای من دارند، باعث شده که جایگزین کردن ربنا دشوار و حتی غیرممکن شود. من ربنا را به مردم هدیه کردم و مال مردم هم هست، اگر ربنا را تلویزیون و رادیو پخش نکند، مردم خودشان آن را پخش میکنند.
*این دومین بار است که شما پخش آثارتان را از رسانه تلویزیون و رادیو ممنوع کردید، اولی مربوط به سال 74 بود اما قبلتر از آن نوروز 73 شما به تلویزیون آمدید وحتی دعای تحویل سال را خواندید. در این فاصله یکساله چه پیش آمد که این عکسالعمل شما را در پی داشت؟
من از روز اول دوست نداشتم که صدای من از رادیو و تلویزیون پخش شود. می دانم تصنیف سپیده یا ایران ای سرای امید را خود آقای لطفی به تلویزیون داد که پخش بشود. چرا که این یک کنسرت بود و نوار ضبط شده آن را فقط من، آقای لطفی و کانون چاووش داشتیم. تا یک روز از لطفی پرسیدم که تلویزیون این تصنیف را چطوری به دست آورده؟ گفت که من دادم. یادم هست به لطفی گفتم که اشتباه کردی و من دوست ندارم صدای من از رادیو و تلویزیون پخش بشود. اواخر سال 57 و اوایل سال 58 خیلی از افراد اصرار می کردند که من در رادیو بخوانم اما من قبول نمی کردم. اما صدای من و کارهای من را پخش می کردند. یادم هست سال 59 یا 60 بود که محمد هاشمی رییس وقت صدا و سیما به اطرافیان من پیغام می داد تا من در رادیو و تلویزیون کار کنم. من کاری با تلویزیون نداشتم، فقط می رفتم در رادیو تدریس می کردم. چرا که من به رادیو و تلویزیون برای تدریس و تحقیق در آرشیو منتقل شده بودم. هرچند که رئیس موسیقی رادیو از من خواهش می کرد که من در شوراها شرکت کنم اما من نمی رفتم. حتی برای من ابلاغیه فرستاد باز من نرفتم. و گفتم که من فقط تدریس میکنم، شاگرد و زمان کلاسها را هم خودم انتخاب می کنم. پیام های زیادی برای رفتن به رادیو به من داده شد. حتی مدیر وقت رادیو برای من اخطاریه فرستاد که پرداخت حقوق شما بستگی به شرکت شما در جلسه ها دارد. حقوق من مگر چقدر بود؟ چیزی حدود 30 هزار تومان بود. خنده ام گرفت. یک روز که رفتم رادیو، به او زنگ زدم که به دفتر من بیاید. به او گفتم درست است که شما مدیر هستید اما مدیر خوب کسی است که تک تک آدم ها را بشناسد و از توانایی های آنان خبر داشته باشد تا بتواند با آنها کار کند. گویا من را نمی شناسید که این نامه را به من نوشتید. در پاسخ به من گفت که این نامه اشتباه شده است. به او گفتم حواست باشد دیگر این اشتباهات را مرتکب نشوی. شما در جایگاهی نیستی که برای من اخطاریه بنویسی. همین تدریس را هم از فردا تعطیل می کنم. از فردای آن روز به رغم مخالفت آنها دیگر به رادیو هم نرفتم و به وزارت کشاورزی برگشتم و آن جا هم خودم را بازنشسته کردم. همان موقع ها محمد هاشمی از من می خواست به رادیو بروم که من نمی رفتم. می گفت که در رادیو تدریس میکنید اما پیش ما نمی آیید؟ تا اینکه یک روز آقای صادق طباطبایی که از دوستان نزدیک من بود به من تلفن زد و گفت که من دفتر محمد هاشمی هستم و گفت ایشان اصرار دارند که شما راببیند و من را واسطه کردند که بگویم یا شما بیاید پیش ایشان یا ایشان بیایند پیش شما. قرار گذاشته شد که به خانه آقای طباطبایی برویم. خودشان بودند و رییس شبکه دو و من هم با محمد موسوی رفتیم سر قرار. آقای هاشمی خیلی صحبت کردند و از من خواستند که همکاری کنم بعد از کلی مذاکره در نهایت من گفتم که شما در جایگاه مدیر تلویزیون هرکاری که بخواهید می توانید انجام بدهید اما من در کارم جایگاهی دارم که حاضر نیستم با هیچ چیز دیگری عوض کنم. من می خواهم همان شجریانی که هستم باقی بمانم. خیلی اصرار کردند. آخر گفتم که باشد اگر شما این 4 هنرمندی را که من نیاز دارم به رادیو بیاورید، من هم میآیم. بعد هم گفتم اگر من برنامه تهیه کنم، خودم زمان پخش آن را تعیین می کنم.
*سنگ بزرگ انداختید جلوی پایشان.
بله چون می دانستم افراد دیگری برای پخش برنامه ها در تلویزیون تصمیم می گیرند و به من چنین اجازه ای نمی دهند. در آخر هم آقای هاشمی گفت که در شرایط تجدید نظر کنید، ما همیشه منتظر آمدن شما هستیم. که من گفتم نه من هیچ وقت به تلویزیون و رادیو نمی آیم. هیچ وقت دوست نداشتم که در تلویزیون کار کنم اما آثار من مدام از تلویزیون پخش می شد. من هم مدام با ارسال پیام هایی اعتراض می کردم اما فایده ای نداشت. تا اینکه دیدم کلیپ ساخته اند. کلیپی که هیچ ربطی هم به آواز من نداشت. آن زمان آقای لاریجانی مدیر رادیو و تلویزیون بودند. اعلام کردند که اساتید بیایند و هرچه که آنها بگویند من انجام می دهم. من چند باری در جلسات شرکت کردم و ایشان هم حرفهای قشنگی زدند و من هم حرفهای قشنگتری زدم. در این جلسات استاد پایور واستاد تجویدی و اساتید دیگری هم بودند تا سیاست های تلویزیون در پخش آثار موسیقی را تعیین کنند. بعد از جلسات ایشان به من گفتند که آقای شجریان اگر شما آستین هایتان را بالا بزنید و بیاید اینجا همه مشکلات ما حل می شود. من دیدم الان بهترین موقعی بود که من به مردم بگویم من 17 سال است پایم را در تلویزیون نگذاشتهام و در مصاحبه تلویزیونی مردم این نکته را از زبان خودم بشنوند. همان زمان دعای تحویل سال و یک بهاریه را خواندم. و بعد از گفتن این نکته دیگر تلویزیون نرفتم. هرچه آقای لاریجانی تماس گرفتند دیگر نرفتم.
*تا سال 74 که پخش آثارتان را از تلویزیون ممنوع کردید؟
بله. اما روند پخش آثار من از تلویزیون ادامه داشت، کلیپ هم که می ساختند. دیگر من وارد عمل شدم و نامه ای خطاب به مدیر رادیو و تلویزیون نوشتم و رونوشت آن را به روزنامه ها ارسال کردم و فقط اجازه دادم که ربنا پخش بشود و اعلام کردم که ربنا از آن مردم است.
*اما بعد از مدتی فضا آرام شد، و تلویزیون مجددا پخش کارهای شما را شروع کرد، اما عکس العملی از سوی شما دیده نشد؟
چه کاری باید میکردم. تنها راه حلش این بود که به دادگستری شکایت می کردم که روندی طی می شد که خیلی اداری بود. من نمی خواستم کسی را زندانی و جریمه کنم. فقط می خواستم به آنها بقبولانم که اشتباه کردند و اجازه ندارند که این کارها را پخش کنند. تلویزیون بابت هیچ کدام از برنامه ها نه هزینه و نه زمانی صرف کرده بود. این برنامه ها به هزینه شخصی من تولید و پخش شده و برای مجوز آن هم یکسال در نوبت بودیم.
*یعنی در دورانی که اعتراضی از سوی شما شنیده نشد، بازهم از پخش آثارتان ناراضی بودید؟
بله بازهم پیام می دادم که حق ندارید کارهای من را پخش کنید. من نمی توانستم و نمی خواستم از آنها جریمه بگیرم اما دوست هم نداشتم که کارهای من را پخش بکنند. من این سازمان را قبول ندارم و زمانی که آثار من از این سازمان پخش می شود پیش وجدان خودم احساس شرم می کنم. من هیچ وقت رضایت نداشتم تا جریان انتخابات پیش آمد و من وکیل گرفتم که جنبه قانونی به اینکار بدهم.
*با این شرایط همچنان ربنا متعلق به مردم است؟
بله این ربنا همچنان متعلق به مردم است.
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران جهت تکمیل کادر درجه دار پیمانی خود داوطلب پسر استخدام مینماید. به گزارش خبرنگار بازارکار، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران افراد واجدشرایط را از بین آقایان دارای مدرک تحصیلی دیپلم متوسطه با حداقل معدل 12 در یکی از رشتههای ریاضی فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی، فنی حرفهای و کاردانش با گرایش موسیقی و هنر جذب می نماید. ثبتنام در شهرستانهای ارومیه، اصفهان، اهواز، ایلام، تبریز، تهران، خرمآباد، شاهرود، شیراز، زاهدان، قزوین، کرمانشاه، گرگان، مشهد، مراغه، کرمان، بروجرد، بیرجند و اردبیل خواهد بود. متقاضیان میتوانند برای دسترسی به اطلاعیه بیشتر به صفحه 6 شماره 628 نشریه بازارکار مورخ 15 مرداد مراجعه و حداکثر تا تاریخ 24 شهریور ماه نسبت به ثبتنام اقدام نمایند. | |
0 |
روزنامه اعتماد نوشت: پرونده قتل «فاطمه باقرینژادیانفرد» دختر نماینده اصلاحطلب دورههای سوم و ششم مجلس در حالی به پلیس آگاهی تهران ارجاع شد که بررسیهای خبرنگار ما حاکی از آن است که پزشکیقانونی هنوز اعلامنظر قطعی در زمینه علت قتل نکرده است.
خبرنگار «اعتماد»، در گفتوگویی که با برادر فاطمه (مقتول) انجام داده است، جزییات این ماجرا را جویا شده است.
برادر مقتول با بیان این مطلب که خانواده وی منتظر روشن شدن همه ابعاد قضیه و نتیجه قطعی پزشکی قانونی هستند، گفت: هنوز علت دقیق مرگ مشخص نیست و ما منتظریم آزمایشات کالبدشکافی، سمشناسی و آسیبشناسی صورت بگیرد تا علت مرگ به صورت شفاف و روشن اعلام شود.
وی افزود: پرونده به پلیس آگاهی ارجاع شد، اما آگاهی هنوز هیچ اظهارنظری در اینباره نکرده است و بهنظر میرسد تا پایان اعلام نتیجه قطعی علت مرگ، آگاهی اظهارنظر مشخصی در اینباره نداشته باشد. برادر مقتول همچنین اظهار داشت: تاکنون چیزی که مشخص است این است که علت قتل سرقت نبوده است چرا که همه وسایل فاطمه سر جایش بودند.
وی همچنین افزود: علاوه بر این هیچ جای جراحت، تصادف ضربهیی که منجر به خونریزی مغزی شده باشد یا علایم شکستگی بر پیکر فاطمه مشاهده نشده است و روی بدن وی نیز هیچ علامتی که بتوان از آن علت مرگ را تشخیص داد وجود نداشته است.
فاطمه 28 ساله دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران بوده است. علاوه بر این او در هیچ جایی مشغول به کار نبوده و بیشتر اوقات خود را در منزل میگذرانده است. او فرزند سوم خانواده «محمدباقر باقرینژادیانفرد» نماینده اصلاحطلب مجلس سوم و ششم بوده است.
برادر مقتول در پاسخ به این سوال خبرنگار اعتماد که آیا به شخص خاصی در این زمینه مظنون هستید، گفت: به فرد خاصی مظنون نیستیم و منتظریم با تحقیقات بیشتر آگاهی و اعلام نتایج پزشکیقانونی جزییات ماجرا مشخصتر شود.
اظهارات برادر مقتول مبنی بر عدم سرقت از فاطمه و نبود هیچ نوع جراحت بر بدن وی، فرضیههای مطرح در اینباره را محدودتر کرده است. فاطمه ساعت 19 عصر روز پنجشنبه 6 مرداد سال 90 برای قدم زدن از خانه خارج شد اما پس از گذشت 24 ساعت جسد وی در حوالی امینآباد و در نزدیکی کوه بیبی شهربانو کشف شد.
این در حالی است که منزل پدر مقتول در شمال شهر تهران و در خیابان کلاهدوز قرار دارد و بهنظر میرسد عامل یا عاملان قتل پس از ربایش وی از نقطه مذکور وی را به قتل رسانده و جسدش را در جنوب شهر تهران در حوالی کارخانه سیمان رها کردهاند. با این حال و براساس اطلاعات به دست آمده، فرضیه سرقت از این دختر جوان رد شده است و باید دید انگیزه عامل یا عاملان قتل فاطمه چه بوده است؟ اما این پرسش باقی است که چرا جسد وی در محدوده کارخانه سیمان تهران واقع در منطقه بیبی شهربانو کشف شده است و در فاصله شامگاه پنجشنبه شش مرداد تا زمان حادثه چه اتفاق یا اتفاقاتی روی داده است؟
نماینده مردم کازرون در مجلس شورای اسلامی گفت: انتخاب مهندس قاسمی که خود از جانبازان، ایثارگران و یادگاران هشت سال دفاع مقدس است، می تواند شعار جهاد اقتصادی را در وزارت نفت محقق سازد و صنعت و اقتصاد کشور را رونق و جانی تازه دهد.
ایشون بله....شما چیطور !!!!!
نماینده مردم کازرون در مجلس گفت: مدیران شهرستان کازرون به جذب اعتبارات ملی توجه داشته باشند .
چشم اونا حتما ...شما چیطور!!!
در کازرون برخی قراردادهای منعقد شده با پیمانکاران پیشرفت چندانی نداشتهاند و همچنین کیفیت کار برخی از پیمانکاران در این شهرستان پایین است از این رو نظام مهندسی و کارشناسان ادارات نیز در این زمینه فعال شوند.
به روی چشم شما چیطور!!!
مدیران کل استان فارس نسبت به جذب اعتبارات ملی اقدام کنند.
اونا کارشونو بلدن ...شما چیطور ....
مهندس قاسمی به عنوان مسئول مستقیم بزرگترین مجری طرح های بزرگ و مهم در صنعت نفت از جمله اجرای فازهای پارس جنوبی و ساخت خطوط انتقال گاز و نفت با مجموعه نفت مأنوس و می توان گفت بهترین انتخاب رئیس جمهور بوده است.
در این شکی نیست شما هم بهترین بودین وهستین!!!؟؟؟؟
دهقان جون همه را که دادین دیگران شما چیطور!!!!!!
ایسنا: محمد میرزمانی ـ مدیر کل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ در اولین نشست خبریش ضمن تشریح اهداف این مرکز از صدور مجوز برای آلبوم محمدرضا شجریان به نام «مرغ خوشخوان» خبر داد.
در نشست خبری که صبح امروز ـ 3 مرداد ماه ـ در تالار وحدت برگزار شد، در بخشی از نشست، خبرنگاری پیرامون وضعیت اجراهای محمدرضا شجریان در ایران پرسید که میرزمانی گفت: باید بگویم که دفتر موسیقی مجوز آلبوم ایشان را دیروز صادر کرد و شرایطی را هم مهیا خواهیم کرد که برای اجرای صحنهای دچار مشکل نشوند.
میرزمانی در ابتدای این نشست گفت: استراتژی که برای دفتر موسیقی تعریف کردیم حمایت همه جانبه از موسیقی ایرانی یعنی موسیقی مقامی و سنتی است.البته همگی میدانیم اگر بخواهیم به طور همه جانبه به این قضیه بپردازیم از عهده دفتر موسیقی که هیچ ، اگر همه ارگانها هم دست به کار شوند از پس این امر بر نمیآیند، یعنی با این میزان بودجه دشوار است،باید نهالی کاشت تا در شرایط مساعد این نهال توانایی رشد پیدا کند.
او با اشاره به اقداماتش در زمینهی حمایت از موسیقی ایرانی توضیح داد: برای موسیقی ایرانی در دو بخش اجرای زنده و تولید آلبوم اقداماتی انجام دادهایم و در این راستا سعی میکنیم با بودجه اندکی که داریم شرایطی برای رشد موسیقی ایرانی فراهم کنیم، بخشی از این کمکهای ما نقدی است،بودجه طوری بین هنرمندان تقسیم میشود که انگیزه برای ادامه فعالیت داشته باشند.
میرزمانی تصریح کرد:در سال آینده چهار آلبوم در بخش سنتی و موسیقی مقامی از اجراهای زنده عرضه میکنیم. بنابراین در سال 91 بهترین اجراهای سال 90 با مشارکت دفتر موسیقی به صورت آلبوم ارائه میشوند، دو آلبوم هم به عنوان بهترین آلبومهای سال 90 عرضه میشوند. اگر این دوستان علاقه به همکاری با دفتر موسیقی را داشتند این فعالیتها را ادامه خواهیم داد.
زمان امور مالیاتیکشور برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود استخدام میکند. به گزارش خبرنگار بازارکار،این سازمان برای تامینکارکنان مورد نیاز خود در ادارات کل امورمالیاتی استانها تعداد 536 نفر از افراد واجد شرایط را از طریق برگزاریآزمون و مصاحبه،گزینش و به صورت پیمانی استخدام میکند. بر این اساس ازدارندگان مدرک لیسانس و فوق لیسانس در رشتههای حسابداری، مدیریت صنعتی یا بازرگانی ،اقتصاد نظری و اقتصاد بازرگانی، مهندسیکامپیوتر، یکی از رشته های علوم قضایی و حقوق دعوت به همکاری میشود. کارت ورود به جلسه آزمون از تاریخ 12 لغایت شانزدهم شهریور قابل دسترسی و پرینت می باشد. نتایجآزمون مرحله اول بر اساس3 برابر ظرفیت حداکثر ظرف مدت دوماه بعد از تاریخ برگزاری آزمون اعلام خواهد شد. متقاضیان میتوانند برای دسترسی به اطلاعات بیشتر به صفحات 10و11 شماره 624 نشریه بازارکارمورخ 1مرداد مراجعه وتا تاریخ 14 مرداد نسبت به ثبت نام اقدام نمایند. | |
دهقان ناصرآبادی :
دنبال شهرستان شدن بخشهای جره و بالاده، چنارشاهیجان و کوهمره نودان هستیم!!!!!!؟؟
جناب آقای دهقان ناصرآبادی نکنه میل دارین این دوره هم...!!؟؟زبونم لال کاندید بشین!!!
نظر بدهید بهترین وزیرنفت دکتر احمدی نژاد کیست؟
نظر کارمندان نفت در نفت نیوز:
شاید چندین سال دیگر متوجه شویم در رابطه با عدم استفاده از مهندس نوذری کشور وصنعت نفت چه آسیبهایی دیده است؟؟؟؟
جناب آقای نوذری به دلیل تجربه -کار در نفت و جنوب کشور- مردم داری بالا و درایت مدیریتی.
خداپدر و مادر آقای مهندس نوذری رابیامرزد بهترین وزیر بعداز آقای آقازاده بود ،هرکجاهست موفق باشه دعای خیرمردم همراهش