فرهنگ شامل همه فعالیتهای انسانی میشود و سیمای واقعی زندگی همه انسانها است زیرا توسط ایشان به وجود آمده است. به همین دلیل نیازهای ابتدایی انسان برای ادامه زندگی را هسته اولیه فرهنگ میگویند. درواقع تلاش جمعی گروهها در پاسخ به این نیازها منجر به ایجاد فرهنگ خاص جامعه آنان میشود. فرهنگ پیش از آنکه از مفاهیم برخیزد از تجربه است و تجربه چیزی است که از راه جسم و حواس به دست میآید. پاسخ به دو سوال من کیستم و اینکه چه کسی میخواهم باشم شروع فعالیت فرهنگی فرد است که علیه ایستایی به حرکت در میآید و میخواهد سرنوشت خویش را در دست گیرد.
رفتار ما اگرچه از عوامل ژنتیکی تاثیر میپذیرد ولی استعداد ژنتیکی ما فقط امکانات بالقوه رفتاری ما را تعیین میکند نه محتوای واقعی فعالیتهایمان را. فرهنگ به مجموعه رفتارهای اکتسابی گفته میشود که آن را از رفتارهای برخاسته از وراثت متمایز میکند. فرهنگ مشابه سلسله است، زنجیری که زندگی مشترک در زمان و مکان ما را وادار به پیروی از قواعد معین میکند و این چکیده در همه افراد جامعه یافت میشود و این همان چیزی است که شخصیت انسانی مینامند. فرهنگ عبارت است از ارزشهایی که یک گروه معین دارد، هنجارهایی که از آنها پیروی و کالاهای مادیای که تولید میکند. ریشههای هر فرهنگی بیش از اینکه در عمق تاریخ و جغرافیای آن فرهنگ قرار داشته باشد در طبیعت انسان وجود دارد و در اصل سرعت تکامل فرهنگی از تکامل انسانی بیشتر است. کسانی که جامعه را به افراد بیفرهنگ و بافرهنگ تقسیم میکنند تصویری عامیانه از اجتماع دارند زیرا بیفرهنگ کسی است که مانند حلقهای نهتنها با جامعه خود سازگار نباشد بلکه با هیچ سلسله زنجیر دیگری هماهنگی ندارد و نقطه وحدتش را با هر گروهی از دست داده است. شاید اصطلاح ضدفرهنگ گروه و دستهای است که با هنجار فرهنگ غالب در جدال است. این سوال مطرح است که چه فرهنگی ارزش پاسداری دارد و شاید پاسخ این باشد که فرهنگی ارزش نگهداری دارد که پیکاری باشد برای معنا دادن و زیبایی بخشیدن به هر لحظه زندگی چرا که اگر نباشد تا سطح پدیده مبتذل مصرف فرو میافتد و به پدیدهای تجملی و تفننی مبدل میشود. در حقیقت فرهنگ اگر مایه حیثیت و شرف آدمی نباشد در خور پاسداری نیست. باید با فعالیت فرهنگی عهدهدار پاسداری از حیات و بزرگداشت خلاقیت بود. زمانی جامعهای را دچار واپسماندگی فرهنگی میدانند که عناصر مادی فرهنگ در آن رخ داده ولی در عناصر غیرمادی فرهنگ تغییری رخ نداده یعنی هنجارها همان هنجارهای قبلی است. مثال تکنولوژی وارد شده ولی ارزشهای سنتی هنوز بر جامعه حاکم است. یاعلی