چنارهای خیلی دور!
غریبی ات را درک می کنم
وتنهایی ات را ارج می نهم
...و من دلتنگ روزهای بارانی ام
آنجا که بوی مهر از سرچشمه های آبادی
غم آرزوهای بی دردسر را نوید می داد
و من در کمین لحظه های ناب
تحصیلم را به رخ آفتاب می کشیدم
و سزای دور بودن احساسات غریبانه ام
جز مشتی ترانه های مه آلود نبود
وامروز
مدینه ی فاضله ی من هستی،
یعنی معنای ناب دلتنگی هایم.....
ازچنارهای سبز تنهاشاخه خشک مانده
کاش زندگی رابهانه کنیم وبسازیم باغ های چنار را